LetsGo
حضورت را در ذهن های خالی از احساس گم کرده بودم، در قلب های خالی از آرام، در زوزه ی گرگان، در هی هی چوپان گم کرده بودم، ولی حالا. .. حضورت در آه های سرد پاییزی- در تب برگ های زخم خورده ازغم پاییز، حضورت در نقطه نقطه ی نور در ظلمت، حضورت در هلال نازک امید؛ در نیاز و ناز، حضورت در حضور یاس، در موسیقی پر سوز باران؛ در ردپای درد های سرد و سنگین، حضورت در قصه های شاد و شیرین، تلخ و غمگین، در گردش چشم، دست امید، حضورت را در حضورم می بینم...!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |